همشهری - مهلا داریان : «و ما وارد معابر کوهستانی شدیم و به دروازههای مهآلود کاسپی رسیدیم.»؛ این را آریان، مورخ یونانی در قسمتی از کتاب «لشکرکشی اسکندر» و در توصیف منطقهای باستانی از ایران نوشته و ما هم در خنکای دلچسب صبح تابستان به سمت سرزمین هیرکانی رفتیم تا دروازه شگفتانگیز کاسپین را پیدا کنیم.
محوری که از شمال سردرهخوار شروع میشود و به جاده فیروزکوه میرسد و از آنجا تا خاک پارت ادامه پیدا میکند؛ سرزمینی که هنوز قسمتهای وسیعی از آن کاوش نشده و میتوان تخیلات را در آنجا به پرواز درآورد.
مسیرمان معبری است پر از قلعهها و دژهای دستنیافتنی در کوهستانهای مرتفع و از همه مهمتر طاقی عظیم و محصور در جنگلهای باستانی هیرکانی که به آن تخت جمشید مازندران هم میگویند.
ابتدای مسیرمان وارد شهر فیروزکوه شدیم و به سمت قلعهای رفتیم که کلید فتح مازندران را در دستش دارد و یکی از مهمترین دربندهای کاسپین است؛ قلعهای بر بلندای کوهی در ارتفاع 2هزار و 500متری که عقابی زیبا بر فراز آن ما را مبهوت خودش کرد؛ دژی مستحکم که حاکمی مقتدر به نام پیروزشاه آن را در دست داشته و جنگهای بسیاری را دیده است. یکی از خونینترین جنگها حمله مغولان به این قلعه بود و رکنالدین پسر خوارزمشاه پس از فرار پدرش به این قلعه پناه آورد اما سپاه چنگیزخان مغول با محاصرهای طولانی آنها را مجبور به تسلیم کرد و همهشان را از دم تیغ گذراند. مورخان تیمور لنگ را هم یکی از فاتحان آن میدانند که در نهایت با حمله شاهاسماعیل صفوی در هم شکست و فتح شد.
قلعه پیروزشاه دارای شاهنشین، سربازخانه، اتاقها و آبانباری است که داستانهای بسیاری دارد ولی اکنون زیر آفتاب سوزان تابستان تنها پناه سلطان آسمان و جوجههایش است.
نظر شما